پدرام سلطانی؛ از فروش تنقلات در مدرسه تا سرمایه‌گذاری خطرپذیر

۲.۷/۵ - (۵۳ امتیاز)

کار در مدرسه

داستان کارآفرینی پدرام سلطانی و شروع فعالیت اقتصادی‌اش به زمان‌های خیلی دور و دوران دبستان او برمی‌گردد. زمانی که خانواده سلطانی به تازگی از شهر همدان به تهران مهاجرت کرده بودند، پدرام کلاس پنجم دبستان خود را در مدرسه کوچکی آغاز کرد که بوفه‌ای برای خرید خوراکی و نوشیدنی در زنگ‌های تفریح نداشت. یک روز او از این فرصت استفاده کرد و با قرض گرفتن مقداری پول از مادرش، مقداری تنقلات و خوراکی خرید و با خود به مدرسه برد تا در زنگ تفریح به هم‌مدرسه‌ای‌ها بفروشد. بچه‌های مدرسه واکنش‌های مختلفی به این کار نشان دادند؛ اما در نهایت به مشتریان او تبدیل شدند و پدرام تا چند هفته، بازاری کاملا انحصاری در دست داشت تا اینکه سر و کله‌ی چند رقیب در مدرسه پیدا شد.

به این ترتیب اولین کسب و کار پدرام سلطانی در کودکی او شکل گرفت، اما تنها چند هفته پابرجا بود؛ زیرا معاون مدرسه، او و رقبایش را به دفتر صدا زد و حق فروش خوراکی در مدرسه را از آن‌ها گرفت.

دوران دانشگاه

پدرام دست از تلاش برای کسب درآمد برنداشت و همواره نگاهی اقتصادی به کارهای مختلف داشت. او در دوران دبیرستان که دانش‌آموز ممتاز کلاس و مدرسه بود، تدریس خصوصی را آغاز کرد. بعد با رتبه ۳۵ کنکور سراسری، وارد دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران شد و رشته پزشکی را آغاز کرد. از این رو او بلافاصله پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان دانشمند در منطقه ۸ تهران، از سوی مدیر دبیرستانش دعوت به کار شد و چند ماهی، تا شروع ترم دانشگاه به تدریس شیمی و فیزیک پرداخت.

پدرام در ماه‌های قبل از ورود به دانشگاه و همزمان با تدریس در دبیرستان، به همراه تعدادی از دوستان خود، یک گروه آموزشی برای تدریس خصوصی راه‌اندازی کرد. در آن زمان امکانات ارتباطی بسیار کمی وجود داشت و حتی برخی از خانه‌ها تلفن نداشتند. آن‌ها در محله‌هایی که توان پرداخت هزینه کلاس خصوصی داشتند تراکت تبلیغاتی پخش می­کردند و از این روش به جذب مشتری می­‌پرداختند.

تمایل به راه‌اندازی کسب و کار در سال‌های تحصیل در رشته پزشکی

پدرام سلطانی در سال دوم تحصیل در دانشگاه احساس کرد که پزشکی آن رشته‌ای نیست که آینده مطلوبش باشد؛ به همین دلیل دوباره به فکر راه‌اندازی کسب و کار و فعالیت اقتصادی افتاد. او به همراه یکی از دوستان خود کسب و کاری راه‌اندازی کرد که سرویس دلیوری یا تحویل کالا را به موسسات، مهد کودک‌ها، سازمان‌ها، سفارتخانه‌ها و… ارائه می‌کرد. آن موقع اینترنت، تلفن همراه و امکانات زیرساختی لازم ارتباطی برای این کار وجود نداشت، بنابراین آن‌ها اتاق کوچکی بالای یک تعمیرگاه اجاره کردند و با یک خط تلفن،‌ نخستین مؤسسه سفارش تلفنی خرید و خدمات منزل شدند.

در آن زمان فرهنگ سازمان‌ها و افراد به‌گونه‌ای نبود که فرد دیگری خریدهایشان را انجام دهد و برایشان ارسال کند؛ به همین دلیل سلطانی و دوستش با چالش‌های زیادی مواجه بودند. این کسب و کار یک سال و نیم ادامه داشت تا زمانی که شریک و دوست پدرام سلطانی تصمیم به راه‌اندازی کسب و کار دیگری گرفت و از او جدا شد.

پدرام به پیشنهاد یکی از دوستان هم­‌محله­‌ای خود، سرمایه‌ای که از این کار جمع کرده بود را در زمینه خرید و فروش آهن‌آلات سرمایه‌گذاری کرد که هیچ دانش و تجربه‌ای در آن نداشت. شریک او نتوانست کار را به خوبی انجام دهد و شکست خوردند. پدرام سلطانی دو درس مهم از این شکست گرفت؛ اول اینکه وارد کاری که با آن آشنایی ندارد نشود و دوم اینکه هیچ‌وقت همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد قرار ندهد و همه سرمایه‌اش را در یک کار وارد نکند.

این شکست موجب شد که پدرام به نوعی احساس ناکامی داشته باشد و تا یکی دو سال نتواند دست به کار دیگری بزند.

در سال آخر تحصیل در رشته پزشکی که کامپیوترهای شخصی در حال رایج شدن در کشور بودند، پدرام به همراه تعدادی از دوستانش یک کسب و کار جدید راه‌ انداختند؛ آن‌ها قطعات رایانه‌ای را وارد کشور می‌کردند، سپس با سر هم کردن قطعات، رایانه‌­های شخصی درست می­کردند و می‌فروختند.

این کسب و کار تا چند سالی درآمد خوبی برای او داشت و ضررهای گذشته را نیز جبران کرده بود. همچنین از نظر مالی و تجربی، پدرام را به جایی رسانده بود که بتواند با اعتماد‌به‌نفس بیشتری فعالیت‌های دیگر را آغاز کند.

آغاز پرسال و ورود به حوزه نفت

سال ۱۳۷۵ یعنی آخرین سالی که پدرام سلطانی به عنوان پزشک وظیفه خدمت می‌کرد، سال مهمی در مسیر کارآفرینی او بود. پدرام در این زمان، ۴ ساعت در روز در محل خدمت خود در نزدیکی تهران طبابت می‌کرد و ساعت‌های آزاد روز را به فعالیت اقتصادی می‌پرداخت. او در آن سال به کمک یکی از دوستان غیر‌ایرانی خود که از زمان واردات قطعات کامپیوتری از کشور امارات با او آشنا شده بود و دسترسی خوبی به بازارهای حاشیه خلیج فارس داشت و همچنین به همراه اعضای خانواده‌اش، شرکتی به نام پرسال را ثبت کرد.

پدرام سلطانی در آن سال با سرمایه‌ای که از طریق خرید و فروش کامپیوتر و قطعات آن به دست آورده بود و به کمک اعضای خانواده و شریک خود، تصمیم به صادرات زعفران و فرش ایرانی به بازارهای حاشیه جنوبی خلیج فارس گرفت. این کار در آن زمان یکی از فعالیت‌های اصلی کشور ایران و به‌ویژه بخش خصوصی بود.

پدرام بعد از حدود یک سال و نیم، فعالیت خود را با شریک غیر‌ایرانی‌اش جدا کرد و شرکت پرسال تبدیل به شرکتی خانوادگی شد که تمام سهام‌داران آن، اعضای خانواده‌اش بودند. او در همان زمان تصمیم گرفت فعالیت تجاری بین ایران و آفریقا را به کمک دوست دیگری که در کنیا مشغول فعالیت تجاری بود آغاز کند. آن‌ها دفتری را در شهر نایروبی کنیا واقع در شرق آفریقا تاسیس کردند. به این ترتیب فعالیت شرکت پدرام سلطانی به سمت قاره زیبای آفریقا رفت.

پدرام سلطانی معتقد است که تجربه کار با آفریقا برای او بسیار جالب و آموزنده بوده است. در یک سال اول فعالیت در آفریقا،‌ صادرات هر نوع کالایی که در کنیا بازاری داشت را انجام دادند؛ از صادرات و فروش حجم‌های کوچک خشکبار و زعفران گرفته تا فروش پوشاک، لوازم بچه، اسباب‌بازی، مصنوعات شیشه‌ای، ظروف ملامین، مصنوعات پلاستیکی.

همچنین در کنار این موارد، فعالیت‌هایی مثل واردات چای از آفریقا به ایران و برگزاری نمایشگاه فرش دستبافت ایرانی در نایروبی را انجام می‌دادند. این نمایشگاه هر دو ماه یک بار در یکی از معروف‌ترین هتل‌های نایروبی برای نمایش و فروش گلیم و فرش‌های دستبافت ایرانی برگزار و با استقبال خوبی از سمت خارجی‌های مقیم نایروبی مواجه می‌شد. بومی‌ها و سیاه‌پوستان آفریقایی، حس زیادی نسبت به فرش ایرانی و ارزش آن نداشتند و قدرت خرید آن‌ها نیز کم بود؛ اما از آن جایی که نایروبی مقر بسیاری از شرکت‌های چندملیتی فعال در آفریقا و یکی از مقرهای اصلی سازمان ملل متحد بود، سفیدپوستان زیادی در آنجا زندگی و کار می‌کردند که مشتریان بالقوه فرش دستبافت بودند.

کنیا مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی، زیرساخت‌های قوی نداشت. برای مثال، آن زمان در مناطق حاشیه شهرها و روستاها برق وجود نداشت و مردم برای روشنایی از شمع استفاده می‌کردند. به همین دلیل شرکت پرسال با تقاضای خرید پارافین از سمت شرکت‌های مستقر در کنیا مواجه شد. مصرف شمع در کنیا بسیار زیاد بود و علاوه بر کاربرد آن برای روشنایی، در جشن‌های مذهبی و برنامه‌های مردم هندی در آفریقا به میزان زیادی استفاده می‌شد.

از آن جایی که ایران یک کشور تولیدکننده فرآورده‌های نفتی بود، خرید پارافین از تولیدکنندگان ایرانی و فروش آن به شرکت‌های مستقر در کنیا با قیمت خوب به مجموعه فعالیت‌های شرکت پرسال اضافه شد. این کار دروازه ورود پرسال به فعالیت در زمینه فرآورده‌های نفتی بود. بعد از این فعالیت، پدرام سلطانی متوجه شد که به میزان بیشتری می‌تواند از پتانسیل‌های ایران به عنوان یک کشور نفتی برای صادرات استفاده کند. به این ترتیب به مرور زمان دیگر فرآورده‌های نفتی مثل پارافین مایع، روغن موتور، قیر و سایر اقلامی که به نوعی مشتقات نفتی بودند در سبد تجارت پرسال با کشورهای آفریقایی قرار گرفت.

مجموعه فعالیت‌های این شرکت حدودا از یک سال و نیم بعد از آغاز فعالیت در کنیا، به سایر کشورهای آفریقایی از جمله تانزانیا و اوگاندا (کشورهای هم‌جوار کنیا) و کشورهای جنوبی و شمالی آفریقا از جمله زیمباوه، سودان و… گسترش یافت.

فعالیت پرسال در حوزه فرآورده‌های نفتی موجب شد تا این شرکت به دیگر بازارهای فرآورده‌های نفتی ایران مانند کشور هند نگاهی داشته باشد. هند یکی از بزرگ‌ترین خریداران پارافین ایران در آن زمان بود و به این ترتیب فعالیت پرسال به این کشور نیز گسترش پیدا کرد.

حضور در بازار جدید اینترنت ایران

همزمان با توسعه فعالیت‌های شرکت پرسال در حوزه تجارت فرآورده‌های نفتی (در سال‌های ۷۸ و ۷۹)،‌ اینترنت تازه به ایران وارد شده بود و تنها تعداد کمی از سازمان‌ها و دانشگاه‌ها به اینترنت دسترسی داشتند. پدرام به همراه همان دوستانش که در کار خرید و فروش قطعات رایانه بودند، تصمیم گرفتند یک شرکت ارائه‌دهنده خدمات اینترنت یا ISP تاسیس کنند.

آن‌ها با نام Iran door ارائه خدمات اینترنتی را راه‌اندازی کردند که در زمره ۵ یا ۶ شرکت اولی بود که اشتراک اینترنت را به خانه‌ها و شرکتها می‌فروخت. راه‌اندازی این شرکت، دریچه ورود پدرام سلطانی به دنیای IT و ICT بود و تجربه کاملا متفاوتی را برای او رقم زد.

فعالیت این شرکت در سال اول خوب بود؛ زیرا تقاضا نسبتا خوب و رقابت کم بود. اما در سال‌های بعد رقبای بزرگی وارد میدان شدند که یا وابسته به مجموعه‌های بخش خصوصی با سرمایه‌های بالا بودند یا وابسته به مجموعه‌هایی بودند که سرمایه‌ خود را از مجموعه­‌های عمومی و شبه دولتی دریافت می‌کردند. به همین دلیل رقبا به سرعت توسعه پیدا کردند و سودآوری شرکت به مراتب کمتر شد. همچنین چون سرمایه‌گذاران شرکت امکان افزایش سرمایه نداشتند، خرید پهنای باند بیشتر و فروش اشتراک بیشتر اینترنت نیز برای آن‌ها امکان‌پذیر نبود.

علاوه بر این در اوایل دهه ۸۰، خدمات اینترنتی از شیوه اتصال تلفنی (Dial-up) به اینترنت پهن باند (broadband) تغییر مسیر داد. اشتراک اینترنت، به صورت ADSL و وایرلس درآمد و ارائه این خدمات به سرمایه­‌گذاری اولیه زیادی نیاز داشت؛ در نتیجه پدرام سلطانی و شرکا مجبور به تعطیل کردن این شرکت شدند.

این شکست تجربه‌های جدید و متفاوتی برای پدرام سلطانی داشت. او در این کار، شراکت با سهام‌داران متعدد، محدودیت چنین شراکتی و اثرات سرمایه محدود را تجربه کرد.

سلطانی و دوستانش تقریبا با فاصله یک سال و نیم از شروع فعالیت شرکت ISP، وارد فعالیت طراحی وب‌سایت هم شدند و این فعالیت را با راه‌اندازی سایت شخصی پدرام سلطانی در سال ۸۰ آغاز کردند. این فعالیت تا مدتی ادامه پیدا کرد اما از آن‌ جایی که این کار به تیم قوی از نظر طراحی و بازاریابی نیاز داشت و پیدا کردن چنین تیمی در آن زمان کار ساده‌ای نبود، تصمیم گرفتند به این فعالیت نیز پایان دهند.

پدرام سلطانی از این تجربه هم درس گرفت. او متوجه شد که در کسب و کارهایی که منابع انسانی نقش کلیدی و مهمی دارند، باید قبل از راه‌اندازی کار به این موضوع فکر کرد که آیا با توجه به سرمایه و توان شرکت،‌ امکان پیدا کردن تیم مناسب وجود دارد یا خیر.

ورود به چین

پدرام سلطانی بعد از فراز و نشیب‌های فراوان در حوزه خدمات اینترنتی، روی فعالیت‌های تجارت خارجی شرکت پرسال متمرکز شد. در سال ۱۳۸۳ که او تصمیم گرفت فعالیت‌های شرکت را به کشور چین گسترش دهد، نقطه عطفی در کسب و‌کارش ایجاد شد. او در یک مهمانی با فردی چینی که در دانشگاه، زبان و ادبیات فارسی خوانده بود و در یک شرکت چینی در ایران مشغول به کار بود آشنا شد. آقای سلطانی از طریق این فرد،‌ با یک نفر دیگر در چین ارتباط پیدا کرد و به شانگهای سفر کرد.

او در این سفر صحبت‌ها و مذاکرات تجاری مختلفی با گروه‌های تجاری چینی انجام داد و فردی که دوست چینی او معرفی کرده بود را استخدام کرد تا بعد از بازگشت به ایران، فعالیت تجاری شرکت در چین را ادامه دهد. آن روزها و در سال ۱۳۸۳ شرکت‌های چینی هنوز به کسب و کار بین‌المللی مسلط نشده بودند اما کشور به سرعت در حال رشد بود و نیازهای فراوانی داشت. 

پدرام سلطانی تصمیم گرفت فعالیت خود را در حوزه‌هایی که با آن‌ها آشنا بود (مثل مواد غذایی و فرآورده‌های نفتی) آغاز کند اما تقریبا تا یک سال نتوانست هیچ فعالیت تجاری با چین داشته باشد؛ در هر حوزه‌ای که ورود می‌کردند یا قیمت‌ آن‌ها با بازار چین تناسبی نداشت یا تقاضا به اندازه کافی و خوب نبود.

بعد از یک سال که در بازار چین فقط هزینه کردند، چین در حال آماده شدن برای برگزاری المپیک پکن شد و در نتیجه تقاضا برای ساختن زیرساخت‌ها، ورزشگاه، جاده، ساختمان و… در این کشور افزایش پیدا کرد. با افزایش تقاضا، قیمت مواد اولیه نیز افزایش یافت و قیمت قیر صادراتی ایران متناسب با بازار چین شد؛ در نتیجه شرکت پرسال، صادرات و فروش قیر به چین را آغاز کرد. بعد از قیر، قیمت فولاد و ماده اولیه آن، یعنی سنگ آهن، افزایش پیدا کرد و آن‌ها توانستند وارد تجارت سنگ آهن شوند.

ورود به فعالیت معدنی

بعد از صادرات مواد معدنی به چین، شرکت پرسال وارد فعالیت فرآوری معدنی شد. آن‌ها واحد معدنی شرکت را راه‌اندازی و نیروی انسانی لازم را استخدام کردند. در این واحد، سنگ آهن‌های با عیار پایین فرآوری می‌شدند، عیار آن‌ها افزایش پیدا می‌کرد و سپس به کشورهای دیگر صادر می‌شد.

فعالیت معدنی شرکت پرسال از آن زمان با تکیه بر فرصت‌های بازار چین رشد و گسترش پیدا کرد و امروز به یک مجموعه مستقل با تعداد زیادی معدن و نیروی انسانی خبره تبدیل شده است.

فعالیت پرسال در کشور چین فقط محدود و منحصر به سنگ آهن نماند و به سایر محصولات معدنی که مورد نیاز صنایع شیمیایی چین بود نیز گسترش پیدا کرد. با توجه به همین موضوع بازار پرسال را برای فرآورده‌های نفتی شیمیایی در چین توسعه دادند؛ یعنی فرآورده‌هایی که مورد مصرف صنایع شیمیایی چین برای تولید کالاهای شیمیایی مثل دوده، لاستیک، وکس، انواع جلادهنده‌ها و… بود.

پرسال تنها به تجارت با چین بسنده نکرد و شبکه توزیع و فروشی را نیز در این کشور ایجاد کرد و همین موضوع تبدیل به مزیت رقابتی این شرکت نسبت به سایر صادرکنندگان محصولات به چین شد. بعد از این، پرسال فعالیت یک‌طرفه به چین را به یک فعالیت دو‌طرفه تبدیل کرد و واردات را به کار خود افزود.

بلندپروازی بیشتر و آغاز واردات

بعد از تحقیقات فراوان، پدرام سلطانی و شرکای خود در سال ۱۳۸۷ تصمیم گرفتند تا کاغذهای صنعتی که در چین با کیفیت خوبی تولید می‌شدند و در ایران تقاضای خوبی داشتند را وارد کشور کنند.

شرکت پرسال همزمان با اینکه وارد هر فعالیت تجاری می‌شد، سعی می‌کرد بازارهای خود را نیز گسترش دهد. برای مثال سعی کردند فروش فرآورده‌های نفتی به چین را به بازارهای مجاور مثل ویتنام، مالزی، اندونزی و بنگلادش نیز توسعه و از این طریق میزان فروش و حجم تجارت خود را گسترش دهند.

در حوزه کاغذ نیز تلاش کردند تا از دیگر کشورها، فرآورده‌ها و محصولات سلولزی را که مناسب بازار ایران بود تامین کرده و وارد ایران کنند. این موضوع موجب شد که شرکت پرسال با سایر کشورها مثل اندونزی، کره، روسیه و بعضی کشورهای اروپایی وارد تجارت کاغذ و فرآورده‌های سلولزی و به تدریج وارد تجارت کاغذهای تخصصی‌تر نیز شود.

در مسیر کارآفرینی پدرام سلطانی، چیزی که بیشترین تاثیر را بر موفقیت او داشت، کشف بازارهای جدید و کشف فرصت‌های جدید در این بازارها بود. شرکت پرسال نیز تا سال ۱۳۹۰ به دنبال کشف فرصت‌های جدید و تبدیل کردن آن‌ها به یک کسب و کار بود. همین موضوع باعث شد که دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، دوره بزرگ شدن شرکت پرسال و مجموعه فعالیت‌های اقتصادی آن باشد.

آغاز فعالیت‌های تشکلی و مسیر توسعه فردی

پدرام سلطانی از ابتدای دهه ۱۳۸۰ وارد فعالیت‌های تشکلی شد که به توسعه فردی او و همچنین موفقیت کسب‌وکارش کمک زیادی کرد. سلطانی در دورانی که باید به عنوان یک شرکت تجاری از اتاق بازرگانی، مجوز صادرات و واردات دریافت می‌کرد، متوجه شد اتاق بازرگانی یک نهاد متکی به انتخابات است که هر ۴ سال افراد برای ورود به این اتاق نامزد می‌شوند و در انتخابات شرکت می‌کنند.

پدرام سلطانی در سال ۱۳۸۱ برای اولین بار در این انتخابات شرکت کرد و به دلیل اینکه تازه وارد تشکل‌ها شده و چهره ناشناسی بود، موفق به کسب رأی لازم برای ورود به اتاق نشد. این انتخابات گام نخستی بود که موجب آشنایی سلطانی با نهادهای تشکلی و اتاق‌های مختلف و آغاز رفت و آمدهای او به اتاق بازرگانی شد.

در سال ۱۳۸۲ که پیشکسوتان حوزه تجارت فرآورده‌های نفتی قصد داشتند اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفتی را تشکیل دهند، پدرام سلطانی و تعدادی از دوستان و همکاران او، با مطالعه آگهی هیات موسسان این تشکل تصمیم گرفتند در آن عضو شوند. در مجمع عمومی موسسان، پدرام سلطانی با مطالعه‌ اساس‌نامه و پیشنهادهایی که برای تشکیل بهتر این تشکل در ذهن داشت، توانست بدون اینکه آشنایی زیادی با دیگران داشته باشد،‌ رأی بالایی در انتخابات کسب کند و وارد هیات مدیره اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفتی شود.

سلطانی عضو هیات مدیره این اتحادیه شد و چون جوان‌ترین عضو نیز بود، دیگر اعضا از او خواستند تا مسئولیت دبیری این اتحادیه یا به عبارتی، مدیریت ارشد اجرایی آن را برعهده بگیرد. سلطانی این مسئولیت را قبول کرد و با علاقه، ‌بخشی از زمان خود را به کار در اتحادیه و توسعه آن اختصاص داد.

پدرام سلطانی طی ۲ دوره حضور خود به عنوان دبیر در این اتحادیه، گروهی کوچک را به جمع بزرگی تبدیل کرد. او با پیشنهاد برای جامعیت بیشتر، این اتحادیه را به اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی تغییر داد. همچنین در سال ۱۳۸۴ پیشنهاد ایجاد یک کنسرسیوم یا صندوق متشکل از اعضای اتحادیه را داد و این چنین شد که صندوق توسعه صادرات فرآورده‌های نفتی ایران در این سال شکل گرفت.

سلطانی به عنوان عضو هیات ‌مدیره و نخستین مدیرعامل این صندوق انتخاب شد و حدود سه سال نیز مدیرعامل این مجموعه بود. به همین دلیل در سال ۱۳۸۴ تصمیم گرفت از مدیرعاملی شرکت پرسال کناره‌گیری کند و در جایگاه رئیس هیات مدیره، کنار این مجموعه باشد. بعد از پدرام، خواهرش، پروا سلطانی، مدیرعاملی این شرکت را برعهده گرفت و این مسئولیت اکنون نیز بر عهده اوست.

پدرام سلطانی بار دیگر در سال ۱۳۸۵ در انتخابات اتاق بازرگانی شرکت کرد و این بار به دلیل شناخت بیشتر اعضای اتاق و فعالان اقتصادی از او، با کسب رأی لازم وارد هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران شد و جوان‌ترین عضو آن بود. سلطانی با علاقه و انگیزه‌ای که برای فعالیت در این عرصه داشت، در دوره نخست یکی از اعضای نسبتا فعال و موثر اتاق بازرگانی تهران و همچنین اتاق بازرگانی ایران بود؛ به همین دلیل در سال ۱۳۸۸ به عنوان رئیس کمیسیون سازمان جهانی تجارت و سازمان‌های بین‌المللی اتاق بازرگانی ایران انتخاب شد.

در سال ۱۳۸۹ سلطانی بار دیگر در قالب یکی از گروه‌های انتخاباتی برای دوره بعدی در کارزار انتخاباتی شرکت کرد و در نهایت، برای دور دوم وارد اتاق بازرگانی تهران و از آن نهاد، وارد اتاق بازرگانی ایران شد. سلطانی با هدف ورود به هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران،‌ از ابتدای این دوره برای توسعه ارتباطات خود با نمایندگان سراسر کشور و جلب نظر آن‌ها، نقشه راهی را تنظیم کرد تا در انتخابات هیات رئیسه اتاق بازرگانی و صنایع معادن ایران شانس موفقیت خود را افزایش دهد.

در انتخابات هیات رئیسه سال ۱۳۹۰، نزدیک به ۳۲۰ نفر از نمایندگان اتاق‌ها و تشکل‌های سراسر کشور در سالن عمومی اتاق بازرگانی ایران حضور داشتند و بیشتر چهره‌هایی که برای هیات رئیسه اتاق نامزد شده بودند، چهره‌های بسیار باسابقه و افرادی بودند که بیشتر آن‌ها دوره‌های متمادی در هیات رئیسه اتاق بازرگانی حضور داشتند. پدرام سلطانی در کمال ناباوری توانست در این انتخابات از یکی از چهره‌های پیشکسوت اتاق پیشی بگیرد و به عنوان نایب رئیس چهارم اتاق بازرگانی و صنایع معادن ایران انتخاب شد.

۴ سال حضور سلطانی در این هیات، سال‌های بسیار موثری برای توسعه شبکه ارتباطی او با فعالان اقتصادی سراسر کشور و همچنین نمایندگان و سرآمدان بخش‌های مختلف کسب‌وکار در کشور بود. پدرام سلطانی به دلیل جوان بودن و انگیزه زیادش توانست در این ۴ سال کارهای مورد پسند و پذیرش اعضای اتاق‌های بازرگانی را انجام دهد و با استقبال خوبی از سمت آن‌ها مواجه شود.

حضور پدرام سلطانی در فعالیت‌های تشکلی از سال ۱۳۸۲، به نوعی یک تخریب خلاق در فعالیت‌های تشکلی بود. در دوره‌ای که سلطانی در اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی و پس از آن در هیات نمایندگان اتاق تهران و هیات رئیسه اتاق ایران حضور داشت، عموما رویکرد و نگاه او بر این موضوع بود که با بهره‌گیری از روندهای روز دنیا در فعالیت‌های تشکلی و همچنین با اتکا به دانش مدیریت، ساختار سنتی تشکل‌داری و تشکل‌گرایی را در ایران تغییر دهد و تا حدی در این زمینه موفق بود.

اوج موفقیت او در سال ۱۳۹۳ بود که برای سومین بار در انتخابات اتاق بازرگانی تهران شرکت کرد و یکی از سردمدارن گروه‌های انتخاباتی بود. پدرام سلطانی به همراه تعدادی از دوستان و همکاران خود، گروه انتخاباتی به نام «ائتلاف برای فردا» را تشکیل دادند و موفق شدند تا ۳۶ کرسی از ۴۰ کرسی هیات نمایندگان اتاق تهران را از آن خود کنند. شاید برای نخستین بار بود که یک گروه انتخاباتی، اتاق بازرگانی تهران را به دست گرفت و ترکیب هیات رئیسه آن را تعیین کرد. سه ماه بعد در تاریخ ۲۴ خرداد ماه ۱۳۹۴، این گروه از طریق هماهنگی با سایر اتاق‌ها در سراسر کشور توانست تمام کرسی‌های هیات رئیسه اتاق ایران را به دست آورد. پدرام سلطانی این بار نایب رئیس اول اتاق بازرگانی ایران شد و ۴ سال دیگر به تلاش و فعالیت در این اتاق ادامه داد. در این ۴ سال باتوجه به اینکه هیات رئیسه اتاق ایران و هیات نمایندگان اتاق تهران از یک تیم بودند، بسیاری از ایده‌ها و برنامه‌های سلطانی برای اتاق‌ها اجرا شد و تا حدی به تخریب خلاق در ساختار تشکلی اتاق‌های بازرگانی دست یافت.

دهه ۱۳۸۰ دوره بسیار مهم و سرنوشت‌سازی از نظر توسعه فردی و توسعه کسب‌وکار برای پدرام سلطانی بود. او در کنار فعالیت اقتصادی و تشکلی خود، در آموزش و توسعه فردی نیز سرمایه‌گذاری کرد و در سال ۱۳۸۴ وارد رشته MBA دانشگاه منچستر شد. این سال‌ها شلوغ‌ترین سال‌های زندگی پدرام سلطانی بود.

در دهه ۱۳۹۰ نیز پدرام سلطانی بر توسعه برخی از حوزه‌های کسب‌وکار خود تمرکز کرد و از وقت محدودش برای کسب‌وکار، به نحو احسن استفاده کرد. شرکت پرسال در سال‌های آغازین دهه ۱۳۹۰ وارد بخش فراوری مواد معدنی شد و بعد از مدتی، با همکاری افرادی که از قبل در پرسال فعالیت می‌کردند، یک شرکت مستقل معدنی راه‌اندازی شد. این کار گام نخستت برای تغییر ساختار شرکت پرسال از یک شرکت همه‌کاره به یک مجموعه هلدینگ بود. این شرکت تازه تاسیس، با بهره‌گیری از جوانان صاحب دانش و انگیزه وارد حوزه اکتشافات معدنی، استخراج، برنامه‌ریزی و تولید محصولات با ارزش افزوده بیشتر در حوزه معدن شد.

دهه ۱۳۹۰ از یک منظر دیگر نیز دهه متفاوتی برای پدرام سلطانی بود. او فکر می‌کرد به درجه خوبی از توسعه فردی و جایگاه اجتماعی در تشکل‌های بخش خصوصی رسیده‌ و گستردگی فعالیت شرکت این امکان و توانمندی مالی را در کنار این توسعه قرار داد تا توجه بیشتری به مسئولیت‌های اجتماعی خود داشته باشد. این چنین شد که سلطانی از سال ۱۳۹۳ با پایه‌گذاری ابتکاری به نام «پویش ایران من» با همکاری عده زیادی از دوستان در اتاق‌های بازرگانی سراسر کشور، برنامه‌ای را برای ساخت ۱۰۰ مدرسه به نام «ایران من» در مناطق کمتر برخوردار کشور آغاز کرد. این پویش توانست در مدت حدود ۴ سال، ساخت ۱۰۰ مدرسه را به پایان برساند و صدمین مدرسه را با یک نگاه نوآورانه و معماری متفاوت در یکی از مناطق سیستان و بلوچستان بسازد. لازم به ذکر است که این پویش همچنان ادامه دارد و تاکنون ۱۱ مدرسه دیگر نیز ساخته شده است.

در دهه ۹۰ در کنار تمام فعالیت‌های ذکر شده، فعالیت شرکت پرسال در حوزه سرمایه‌گذاری جسورانه و ورود به اکوسیستم استارتاپی نیز آغاز شد. اواخر سال ۱۳۹۴ یکی از دوستان پدرام سلطانی که پیش‌تر فعالیت اقتصادی در آفریقا را با یکدیگر شروع کرده بودند، به او پیشنهاد داد تا وارد اکوسیستم استارتاپی شوند. برادر دوست سلطانی در کشور اتریش در حوزه شتابدهی و آموزش استارتاپ‌ها در یک شرکت فعالیت می‌کرد و آن‌ها تصمیم گرفتند تا فعالیت‌های این شرکت را به ایران بیاورند. این چنین شد که یک شرکت مشترک ایرانی اتریشی با نام کارانوبین تاسیس کردند و در قالب این شرکت، شرکت پرسال نیز توانست فعالیت‌های خود را در زیست‌بوم استارتاپی آغاز کند. اوج همکاری با کارانوبین، برگزاری یک رویداد استارتاپ فکتوری در سال ۱۳۹۷ بود. بسیاری از استارتاپ‌های حوزه کشاورزی از سراسر دنیا در این رویداد شرکت کردند و استارتاپ‌های برگزیده به تهران دعوت شدند.

شرکت پرسال در سال بعد، نخستین شتابدهنده مجازی را با همکاری شرکت کارانوبین طراحی و راه‌اندازی کرد که اکنون در حال انجام فعالیت‌های خود است. بعد از آن نیز بخش سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی یا cvc شرکت پرسال راه‌اندازی شد.

این تجربه کوتاه چند ساله در زیست بوم استارتاپی، شرکت پرسال را در جایگاهی قرار داده که از طریق همکاری با استارتاپ‌های پویا و آینده‌دار کشور به عنوان یک سرمایه‌‌گذار با سرمایه هوشمند فراوان در اکوسیستم حضور داشته باشد.

پدرام سلطانی نسبت به ادامه فعالیت‌های شرکت پرسال در این بخش بسیار خوش‌بین است و به عقیده او، آینده روشنی در این بخش پیش روی شرکت پرسال است. نکته مهم برای سلطانی از سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها این است که بتواند شرکت خود را متحول کند و در واقع نوآوری درون سازمانی را با درونی‌سازی دانش روز و بهره‌گیری از ایده‌های استارتاپی ایجاد کند و در کنار آن، کار‌راهه آینده شرکت پرسال را بر مبنای نوآوری، خلاقیت و به‌روز کردن کسب‌وکار تنظیم کنند.

پدرام سلطانی امیدوار است که دستاوردهای پرسال در این بخش، بیش از کسب سود و توسعه اقتصادی باشد و این هلدینگ بتواند در راستای حل برخی از چالش‌های آینده کشور در حوزه کشاورزی، معدن، آب و محیط زیست، توسعه مناطق کمتر برخوردار و پر‌شتاب‌ کردن روند فعالیت بنگاه‌ها و استارتاپ‌های ایرانی به سمت درونی کردن فناوری‌های روز دنیا، فناوری‌های انقلاب چهارم صنعتی و فناوری‌های نسل پنجم قدم بردارد. همچنین او امیدوار است که پرسال از پیشگامان حرکت به سمت فناوری‌های نسل پنجم در ایران باشد و بتواند به حل چالش‌های اساسی که کشور ایران را با مخاطره مواجه کرده کمک زیادی کند.

ورود به حوزه نوآوری

کشف فرصت در بازارهای جدید یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های موفقیت هلدینگ پرسال بوده است. چنانچه گفته شد در سال ۱۳۹۵ و با تاسیس شرکت کارانوبین، پرسال اولین گام را برای ورود به حوزه نوآوری برداشت. بعدتر اگرچه در سال ۹۶ پرسال وارد حوزه سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر شد اما شروع داستان گروه سرمایه‌گذاری پرسال به سال ۱۳۹۷ باز می‌گردد؛ همکاری با یکی از شرکت‌های مطرح در نوآوری بین‌المللی، شرکت اتریشی  WhatAVenture. حاصل این همکاری برگزاری اولین رویداد بین‌المللی استارتاپ فکتوری پرسال، با حضور نمایندگان ۸ استارتاپ کشاورزی از ۷ کشور جهان، کارشناسان و متخصصان شرکت‌های پرسال، کارانوبین و شرکت WhatAVenture در اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران بود. حاضران در این رویداد از میان ۱۰۰ استارتاپ مطرح کشاورزی از ۲۰ کشور جهان غربال‌گری، انتخاب و برای این رویداد دو روزه به تهران دعوت شده بودند.

این همکاری منجر به پیاده‌سازی و اجرای پلتفرمی برای ارائه خدمات شتابدهی به استارتاپ‌ها به صورت مجازی، با عنوان وینوهاب شد. با بهره‌گیری از این پلتفرم که بدون هیچ‌گونه محدودیت مکانی، امکان ارائه خدمات شتابدهی به استارتاپ‌ها در سراسر کشور را فراهم می‌کند، طی سه دوره به ۵۶ استارتاپ که از میان بیش از ۳۰۰ استارتاپ غربال‌گری و انتخاب شده بودند، خدماتی در راستای شتابدهی ارائه شد؛ خدماتی که به عنوان مسئولیت اجتماعی هلدینگ پرسال به جامعه نوآوری کشور هدیه شده است. 

سرمایه‌گذاری خطرپذیر

پس از تجارب هلدینگ پرسال در تعامل با فعالان داخلی و بین‌المللی حوزه نوآوری و اقدامات صورت گرفته در بخش شتابدهی استارتاپ‌ها، گروه سرمایه‌گذاری پرسال با تیمی مجرب به عنوان یک سرمایه‌گذار شرکتی متعلق به گروه پرسال در پاییز ۱۳۹۸ آغاز به کار کرد. نتایج تاسیس این عضو جدید هلدینگ پرسال در مدت زمان کوتاه حضور در اکوسیستم استارتاپی کشور، باعث شده بتوان از پرسال به عنوان یکی از سرمایه‌گذاران خطر‌پذیر شرکتی جوان، آینده‌دار و دارای برنامه در زیست بوم نوآوری و فناوری کشور نام برد.

سرمایه‌گذاری پرسال بر استارتاپ‌ها، بیشتر بر روی حوزه‌هایی متمرکز است که اگرچه چشم‌انداز روشنی در پیش دارند اما در سال‌های گذشته مغفول مانده‌اند. پرسال در استارتاپ‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کند که به نوعی به ارائه روش‌های مدرن برای حل مشکلات و مسائل اساسی در حوزه‌های زیربنایی و توسعه‌ای کشور می‌پردازند؛ رویکردی که از ۲۵ سال گذشته همیشه سرلوحه تصمیم‌گیری مدیران در پرسال بوده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ربیعی فر

جناب دکتر سلطانی عزیز
راه پیموده شده توسط شما الگویی بسیار جامع از فردی خودساخته است.
آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای جنابعالی و مجموعه پرسال دارم.
پاینده باشید

مطالب مرتبط

ترسیم ستاره قطبی

سه گام حیاتی قبل از اجرای استراتژی روابط عمومی

برای اینکه به چیزهای خوب در کسب و کارتان برسید، نیازی نیست که یک شرکت بسیار شیک (شما بخوانید گران‌قیمت) داشته باشید. بهترین استراتژی‌ها درون سازمان اتفاق می‌افتند و آغاز...
بیشتر بخوانید
هیچ کس درباره مشکلات کارآفرینان صحبت نمی‌کند

۶ نکته درباره سختی‌های مدیرعامل بودن

راشل گرینبرگ مشاور سرمایه‌گذاری در بانک سرمایه‌گذاری وال استریت   یک ‌بار وقتی در کوچه‌ای یکی از شرکای تجاری‌ام داشت به من نزدیک می‌شد، خم شده و پشت شمشادها پنهان...
بیشتر بخوانید
مدیریت کارکنان در سال 2023

۹ الگویی که شیوه کارها را تعیین خواهد کرد

در سال ۲۰۲۲، رهبران کسب‌وکارها با محیطی مواجه شدند که روز‌به‌روز غیر قابل ‌پیش‌بینی‌تر بود؛ سیاست‌های بازگشت به محیط کار از سر گرفته می‌شد، کارمندان بیشتری ترک کار می‌کردند و...
بیشتر بخوانید
انتخاب سخت راهبر هیات‌مدیره

۸ سوال مهم برای انتخاب رئیس هیات‌مدیره

امروزه هیات‌مدیره شرکت‌ها تحت بررسی‌های دقیق و موشکافانه‌ای قرار می‌گیرند. آنها باید در یک محیط سیاسی-اجتماعی بسیار حساس، پاسخگوی سهام‌داران فعال، کارمندان دغدغه‌مند، اعضای جامعه و دیگران باشند. همچنین باید...
بیشتر بخوانید
×
واتساپ
تلگرام
ارتباط با کارشناسان