این روزها چشمانداز کسبوکارها در حال تغییر است. پاندمی کووید ۱۹ را که کنار بگذاریم، نگرشها نسبت به روشهای «سنتی» کار کردن نیز در حال تغییر است. علاوه بر این، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زنان نقش مهمی در شکلدهی به آینده کسبوکار ایفا میکنند. ما در اینجا به تاریخچهای خواهیم پرداخت که چشمانداز کنونی را خلق کرده و در ادامه بررسی میکنیم که در آینده باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشیم.
تاریخچهای مختصر از حضور زنان در دنیای کسبوکار
بسیاری از افراد از این حقیقت آگاه نیستند که تاریخ کارآفرینی زنان به زمانهای بسیار دوری بازمیگردد. شواهد ثبتشده نشان میدهند اولین تاجران زن در سال ۱۸۷۰ قبل از میلاد در شهر آشور میزیستهاند. در آن زمان زنان آشوری اغلب در شبکههای تجارت گستردهای که در آن منطقه شکوفا شده بودند، مشارکت داشتند و این موضوع ثابت میکند که تجارت مختص مردان نبوده است.
نمونههای متاخر دیگری از زنان تاجر نیز وجود دارد. بهعنوان مثال، «مارگارت هاردنبروک» در سال ۱۶۵۹ به شهری رفت که بعدها نیویورک نامیده شد و قبل از اینکه یک واسطه تجاری شود، مامور وصول بدهی بود. او بین هلند و مستعمرهها به بازرگانی میپرداخت و در نهایت به ثروتمندترین زن در نیویورک تبدیل شد.
نمونههای دیگری از کارآفرینان زن موفقی وجود دارد که مالک و مدیر کسبوکار خودشان هستند. در سال ۱۷۶۶ «مری کاترین گُدار» اولین ناشر زن در آمریکا شد. در دهه ۹۰ میلادی، «مادام سی.جی واکر» صاحب یک کسبوکار میلیون دلاری در زمینه محصولات مراقبت از مو بود و «کوکو شنل» نیز اولین بوتیک خود را در سال ۱۹۱۳ افتتاح کرد.
در سال ۱۹۷۳، تنها یک مدیرعامل زن به نام «کاترین گراهام» در فهرست شرکتهای فورچون ۵۰۰ وجود داشت. در این زمان فقط ۳۸ درصد از نیروی کار در ایالات متحده زن بودند. در سال ۲۰۱۹، این عدد افزایش یافت و به ۴۶.۲ درصد رسید و مدیرعامل ۳۷ شرکت در فهرست فورچون ۵۰۰ زنان بودند.
چشمانداز کنونی زنان در دنیای کسبوکار
واضح است که در چند دهه گذشته از لحاظ فرصتهایی که در دنیای کسبوکار برای زنان وجود داشته و حضور آنها در این حیطه، تغییرات مثبتی رخ داده است. اما چشمانداز فعلی چه معنایی برای آینده دارد؟ ما در این مقاله به برخی آمار و ارقام، نکات مثبت و چالشهایی که میتوانند به دهههای آینده شکل بدهند، اشاره کردهایم.
زنان در کسبوکار؛ آمار و ارقام
زنان تا چه اندازه در دنیای کسبوکار حضور دارند؟ چند کسبوکار وجود دارد که مالک آنها زن باشد؟ همانطور که انتظار میرود پژوهشهای زیادی بهمنظور پاسخ به این سوالات انجام شده است. در ادامه به چند مورد از آمار و ارقام برجسته در مورد زنان در دنیای کسبوکار تا مارس ۲۰۲۱ اشاره میکنیم:
مالکیت کسبوکار
- از هر سه کارآفرین در انگلستان، فقط یک نفر زن است. این شکاف جنسیتی معادل فقدان ۱.۱ میلیون کسبوکار است.
- در سال ۲۰۱۷، فقط ۵.۶ درصد از زنان در انگلستان، ۱۵ درصد در کانادا، ۱۱ درصد در ایالات متحده و حدود ۹ درصد در استرالیا و هلند صاحب کسبوکاری برای خودشان بودند.
حضور زنان
- زنان فقط ۱۳ درصد از کارکنان ارشد تیمهای سرمایهگذاری در شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و سرمایهگذاری خصوصی را تشکیل میدهند.
- فقط پنج درصد از شغلهای مدیریتی در بخش فناوری انگلستان را زنان عهدهدار هستند.
سرمایهگذاری
- کمتر از یک درصد از تمام سرمایهگذاریهای خطرپذیر در کشور انگلستان به تیمهایی اختصاص داده میشود که تمامی اعضای آن زن هستند.
- در انگلستان ، به ازای هر یک پوند سرمایهگذاری خطرپذیر، کسبوکارهایی که بنیانگذاران آنها همگی زن هستند، کمتر از یک پنس، تیمهای بنیانگذارانی که متشکل از جنسیتهای مختلف هستند ۱۰ پنس و تیمهایی که اعضای آن تماما مرد هستند ۸۹ پنس دریافت میکنند.
شکاف جنسیتی در دستمزد
- در انگلستان شکاف کلی جنسیتی در دستمزد ۱۵.۵ درصد است.
- در ایالات متحده شکاف کلی جنسیتی در دستمزد ۱۹ درصد است.
- در سال ۲۰۲۰، شکاف دستمزد میان کارمندان تماموقت کاهش یافت و از ۹ درصد در سال ۲۰۱۹، به ۷.۴ درصد رسید.
چالشهایی که زنان در دنیای کسبوکار همچنان با آن روبهرو هستند
در حال حاضر چه چیزی مانع برابری جنسیتی بیشتر در دنیای کسبوکار است؟ همانطور که در آمار و ارقام مشاهده کردیم، شکاف جنسیتی فقط به دستمزد محدود نمیشود. در این بخش به برخی موانع اشاره خواهیم کرد که اگر بهدنبال برابری و حقوق بیشتر هستیم، باید به آنها توجه کنیم.
کمبود سرمایه برای کارآفرینان زن
یکی از نگرانکنندهترین ویژگیهای دادههای مربوط به زنان در کسبوکار، کمبود سرمایهای است که اغلب کارآفرینان زن با آن مواجه میشوند. در دادهها دیدیم که کمتر از یک درصد از تمام سرمایهگذاریهای خطرپذیر در انگلستان به تیمهایی اختصاص پیدا میکند که همه اعضای آن زن هستند.
حضور کمرنگ در جایگاههای شغلی ارشد
چالش قابل ملاحظه دیگری که زنان در دنیای کسبوکار با آن مواجه هستند، حضور در جایگاههایی است که اعتبار بالایی دارند. در تمام اصناف و کشورها زنان بهندرت در جایگاههای مدیریتی حضور دارند. در سال ۲۰۲۰، نسبت مدیران ارشد زن در تمام جهان ۲۹ درصد بود. با اینکه این میزان بالاترین درصد ثبتشده است، اما هنوز هم فاصله زیادی تا برابری داریم.
بهعلاوه، زمانی که تقسیم جنسیتی در نقشهای شغلی مختلف را بررسی میکنیم، مسائل مشخصی در اینباره وجود دارد. زنان بیشتر در شغلهای پشتیبانی ظاهر میشوند؛ مانند شغلهای اداری، در حالی که مردان حضور بسیار بیشتری در جایگاههایی دارند که به شغلهای ارشد مدیریتی منتهی میشود.
شکاف اعتمادبهنفس
زمانی که به بررسی عمیقتر این موضوع میپردازیم که چرا زنان شغلهای خاصی را در یک فضای سنتی تحت سلطه مردان دنبال نمیکنند، اغلب چندین نکته مطرح میشود؛ اعتمادبهنفس و خودباوری نقش پررنگی در این اتفاق دارند.
معمولا بهدلیل ترس از واکنش منفی دیگران، زنان کمتر از خودشان تعریف یا دفاع میکنند. پژوهشها نشان میدهند که وقتی هیچ شکافی میان توانایی یا عملکرد زنان و مردان وجود ندارد، باز هم این موضوع صادق است.
نیاز به تغییرات فرهنگی
در نهایت، این شیوه تفکر ما نسبت به رفتار با زنان در جایگاههای حرفهای است که باید تغییر کند. همه ما در مشاغل سازمانی و اجرایی باید به پذیرش تغییرات تمایل داشته و آماده آنها باشیم. این کار به معنای به چالشکشیدن کلیشهها، حمایت از تنوع و ایجاد فضای کاری است که امکان کامیابی و پیشرفت همه افراد را فراهم میآورد.
این اصلاحات، از تغییر کلیشههای مربوط به زنان در رسانهها گرفته تا توانمند ساختن آنها برای مذاکره در مورد دستمزدشان، به تعدیل اوضاع کمک میکند. اگرچه تغییر در حال رخدادن است، اما به نظر میرسد که تغییرات بیشتری باید به وقوع بپیوندد.
چگونه زنان به آینده کسبوکار شکل میدهند
گرچه چالشهایی وجود دارد که زنان در دنیای کسبوکار با آن روبهرو هستند، اما نکات مثبت زیادی نیز وجود دارد که میشود بر آنها تمرکز کرد. همچنین میتوانیم نمونههای زیادی از زنان شاغل و کارآفرینانی پیدا کنیم که تغییرات چشمگیری به وجود آورده، حرفه خود را متحول ساخته و سهمی در شکلدهی به آینده کسبوکار داشتهاند.
در ادامه به برخی از شیوههایی که زنان از طریق آنها به تحول دنیای کسبوکار برای آیندگان کمک کرده و میکنند، پرداخته شده است.
نوآوریهای جدید
هرچه زنان قدرت و تاثیر بیشتری در دنیای کسبوکار داشته باشند، ایدهها و نوآوریهای جدیدتری با خود به همراه میآورند. برابری جنسیتی در اصناف مختلف به پیدایش محصولات، خدمات و کسبوکارهای جدید منجر شده است. این امر نهتنها به نفع سازمانهاست، بلکه برای مصرفکنندگان نیز سودمند است و گزینههای بیشتر و بهتری به آنها ارائه میدهد.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زمانی که زنان از هر سه جایگاه اجرایی یک شرکت، بیش از یک جایگاه را پر کرده باشند، درآمدزایی آن شرکت بیشتر خواهد بود.
افزودن رویکردی جدید به رهبری
اگرچه حضور زنان در نقشهای رهبری هنوز هم با مشکل مواجه است، اما در سالهای اخیر وضعیت بهبود یافته است. علاوه بر مهارتهای تخصصی، مهارتهای تعاملی نیز تفاوت معنیداری در عملکرد مدیران ارشد و مدیران اجرایی به وجود میآورد. پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ انجام شد، نشان داد که در تمام قابلیتهای مربوط به هوش هیجانی، زنان رتبه بالاتری نسبت به مردان دارند. این قابلیتها شامل ویژگیهایی مانند مدیریت تعارض، قابلیت سازگاری و قابلیت کار گروهی میشود که همه آنها برای رهبری در محیط کار ضروری هستند.
کمک به تنوع
تنوع هنوز هم جزء برخی از بزرگترین مسائل در دنیای کسبوکار است. هرچه زنان بیشتری مسیرهای ورود به دنیای کسبوکار را پیدا کنند، حضور آنها در این دنیا نیز بیشتر خواهد شد. در نتیجه هرچه این زنان بیشتر سرمشق و الهامبخش دیگران در کسبوکار شوند، اصناف به چشم دیگران جذابتر خواهند آمد.
زنان با مشاوره و ارائه راهنمایی به دیگر زنان میتوانند کمک کنند آنها نیز به دنیای کسبوکار ورود کرده و به موفقیت برسند. این امر موجب ایجاد محیطهای کاری فراگیرتر برای همه میشود.
پژوهشها نشان دادهاند که برخی از عوامل اصلی شکاف جنسیتی پایدار، کلیشهها و هنجارهای مضر اجتماعی در مورد زنان و مردان است. هرچه زنان بیشتر وارد دنیای کسبوکارها شوند و به موفقیت برسند و هرچه کارآفرینان زن بیشتری تغییراتی را در این زمینه ایجاد کنند، این هنجارهای اجتماعی بیشتر تغییر میکنند. امروزه زنان به از بین رفتن کلیشههای پرزیان و به چالشکشیدن وضعیت فعلی در کسبوکارها کمکهای شایانی میکنند.