چهار سطح عدم قطعیت در کسب‌وکار

۵/۵ - (۱ امتیاز)

کسب‌وکارها باید خودشان را با اوضاع ناپایدار و شرایط بی‌ثبات بازار تطبیق دهند. با اینکه ممکن است برخی افراد عدم ‌قطعیت را مانعی ببینند که باید از سر راه برداشته شود، اما این اتفاق به‌ خودی خود می‌تواند فرصتی برای رشد باشد.

 

عدم ‌قطعیت در کسب‌وکار به چه معناست؟

عدم‌ قطعیت در کسب‌وکار به مواردی اشاره دارد که کسب‌وکارها با ریسک‌هایی روبه‌رو می‌شوند که معمولا نمی‌توان آنها را از قبل پیش‌بینی کرد یا سنجید. شاید به‌دلیل وقوع رخدادهای غیر قابل ‌پیش‌بینی یا دائما در حال‌ تغییر، پیش‌بینی عملکرد کسب‌وکار در این موقعیت‌ها دشوار باشد. تغییراتی که در دنیای سیاست، فناوری، اقتصاد و محیط‌ زیست رخ می‌دهد (مانند پیشرفت‌ فناوری، نقض داده، حوادث طبیعی یا تصویب مقررات جدید برای کسب‌وکارها)، می‌تواند موجب ایجاد عدم ‌قطعیت در کسب‌وکارها شود.

به‌عنوان مثال در سال ۲۰۲۰، به‌دلیل تغییرات غیرمنتظره‌ای که در اثر همه‌گیری ویروس کووید ۱۹ در اقتصاد و صنعت به وقوع پیوست، مدیریت کسب‌وکارها بسیار مشکل شد.

البته پاندمی‌ها به‌ندرت اتفاق می‌افتند، اما همیشه کسب‌وکارها باید تا حدودی با عدم ‌قطعیت دست‌وپنجه نرم کنند؛ به‌خصوص استارتاپ‌ها. حتی زمانی که شرایط اقتصاد پایدار است، استارتاپ‌ها معمولا با عدم ‌قطعیت مالی به فعالیت خود ادامه می‌دهند و از آنجا که امنیت مالی یک استارتاپ به سرمایه‌گذاران خطرپذیر و سرمایه‌گذاران دیگر بستگی دارد، اختلالات اقتصادی می‌تواند میزان سرمایه‌ای را که به آن دسترسی دارند، محدود کند.

با این حال، در زمینه تامین سرمایه برای استارتاپ‌ها، پیش‌بینی نوسانات اقتصادی همیشه هم ممکن نیست. مثلا با اینکه در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ در آمریکا، سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر به میزان ۱۳ درصد کاهش یافت، اما تاثیر پاندمی بر تامین سرمایه آنچنان هم عمیق نبود. در حقیقت، در ارزیابی Crunchbase مشخص شد که در ژانویه ۲۰۲۱ سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر به ۳۹.۶ میلیارد دلار در ماه رسید که تا آن زمان بی‌سابقه بود.

بر خلاف عدم ‌قطعیتی که در اثر پاندمی رخ داد، بیشترین تعداد استارتاپ‌های یونیکورن برای اولین‌بار در دوران پاندمی ظهور کردند.

موفقیت شرکت‌ها و استارتاپ‌ها در دوران پاندمی نشان می‌دهد که می‌توان در شرایط عدم ‌قطعیت نیز به کار خود ادامه داد و حتی موفق شد؛ البته اگر استراتژی و منابع درستی را به کار ببندیم.

ریسک در مقابل عدم ‌قطعیت در کسب‌وکار

تفاوت میان ریسک و عدم ‌قطعیت به این بستگی دارد که یک سناریوی خاص تا چه حد قابل ‌کنترل و قابل ‌پیش‌بینی باشد. ریسک را معمولا می‌توان با احتمالات پیش‌بینی و از طریق تکنیک‌های ارزیابی و مدیریت ریسک آن را کنترل کرد. اما عدم قطعیت در موقعیت‌هایی با متغیرها و پیامدهای ناشناخته و غیرقابل سنجش رخ می‌دهد؛ بنابراین کنترل یا پیش‌بینی آنها مشکل است.

به‌‌عنوان مثال، زمانی که یک شرکت داده‌های خود را به فضای ابری انتقال می‌دهد با ریسک مواجه خواهد شد و زمانی که در داده‌هایی که در فضای ابری ذخیره شده‌اند، یک نقص اساسی رخ ‌دهد، شرکت با عدم قطعیت روبه‌رو می‌شود.

کسب‌وکارها باید به‌طور همزمان هم به ریسک و هم به عدم ‌قطعیت بپردازند؛ چراکه با ذهنیت و آمادگی مناسب می‌توان ریسک را مدیریت کرد و عدم‌ قطعیت نیز می‌تواند کاتالیزوری برای دستیابی به فرصت‌های جدید باشد.‌

 

عدم‌ قطعیت کسب‌وکار در چهار سطح رخ می‌دهد

عدم ‌قطعیت در کسب‌وکار را می‌توان بسته به‌ شدت آن در یک موقعیت خاص در چهار سطح طبقه‌بندی کرد.

‍۱. سطح اول: ‌آینده‌ای قابل پیش‌بینی

در سطح اول از عدم قطعیت، می‌توان آن دسته از متغیرهای کلیدی‌ را که بر عملکرد شرکت تاثیر می‌گذارند، با دقت مناسبی پیش‌بینی کرد. رخدادهای تجاری که به‌صورت منظم رخ می‌دهند از موقعیت‌های سطح یک به‌شمار می‌روند؛ مانند سرمایه‌گذاری در بازارهای پایدار یا انتخاب موقعیت مکانی کسب‌وکار.

از آنجا که در این سطح، آینده به اندازه کافی قابل پیش‌بینی است، مالکان کسب‌وکار بدون اینکه نگران این عدم ‌قطعیت باشند، می‌توانند بر اساس یک پیش‌بینی واحد، یک شبیه‌سازی ساده و با یک استراتژی غالب به کارشان ادامه دهند.

 

۲. سطح دوم: پیامدهای احتمالی جایگزین

در این سناریو، آینده شامل مجموعه‌ای از پیامدهای مجزاست که منحصربه‌فرد و جامع هستند. به‌عنوان مثال، تغییر قانون و مقررات و دسترسی‌ها می‌تواند به وقوع سطح دوم از عدم ‌قطعیت منجر شود؛ زیرا در این صورت کسب‌وکارها باید برنامه‌‌ریزی‌های خود را تغییر دهند تا مطمئن شوند که از قوانین تبعیت می‌کنند یا دسترسی‌های جدید خواهند یافت. عدم‌ توانایی در پیش‌بینی استراتژی‌های رقبا نیز می‌تواند کسب‌وکارها را در موقعیت سطح دوم قرار دهد.

 

۳. سطح سوم: طیفی از پیامدهای آتی

سطح سوم از عدم قطعیت با سطح دوم تفاوت دارد؛ در این سطح کسب‌وکارها می‌توانند طیف پیامدهای آتی را شناسایی کنند، اما نمی‌توانند تک‌تک آنها را به‌صورت مجزا تشخیص داده و احتمالاتی را به آنها نسبت دهند. به‌عنوان مثال، یک شرکت می‌تواند برآورد کند که ضریب نفوذ مصرف‌کننده ممکن است بین ۱۰ تا ۵۰ درصد باشد، اما قادر به تعیین ارزش دقیق نیست. شاید حتی ارزش واقعی بیرون از این طیف قرار گیرد.

مواردی مانند تقاضای مشتری برای محصولات جدید، میزان عملکرد فناوری یا شرایط ناپایدار اقتصادی می‌توانند سرمنشاء این نوع عدم ‌قطعیت باشند.

زمانی که کسب‌وکارها با سطح سوم از عدم ‌قطعیت روبه‌رو می‌شوند، باید چند سناریوی محدود را برای طیفی از پیامدهای محتمل آتی تعیین کرده و استراتژی‌هایی طراحی کنند که طیفی از احتمالات را پوشش دهد.

۴. سطح چهارم: عدم ‌قطعیت واقعی

سطح چهارم از عدم ‌قطعیت به‌ندرت اتفاق می‌افتد و معمولا در طول زمان به درجات پایین‌تر عدم ‌قطعیت تنزل پیدا می‌کند. در سطح چهارم عدم ‌قطعیت، به هیچ عنوان نمی‌توان پیامدهای آینده را پیش‌بینی کرد؛ حتی با تجزیه‌و‌تحلیل نیز امکان ندارد که طیفی از پیامدها یا سناریوهای احتمالی را مورد شناسایی قرار داد.

این درجه از عدم ‌قطعیت به احتمال زیاد یا در بازارهای نوظهور رخ می‌دهد یا طی بروز تحولات مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا فناورانه یا پس از آنها. از آنجا که در سطح چهارم از عدم ‌قطعیت، تعیین استراتژی بر اساس پیامدهای احتمالی ممکن نیست، مدیران کسب‌وکارها باید به عقب برگردند و بر اساس مجموعه‌ای از مفروضات که یک استراتژی معین را توجیه می‌کند، به تعریف سناریویی که احتمال دارد در آینده رخ دهد، بپردازند.

 

چرا عد‌م ‌قطعیت یک مزیت به حساب می‌آید؟

مزیت عدم ‌قطعیت برای یک کسب‌وکار در رویکردی است که مدیران کسب‌وکار اتخاذ می‌کنند و بر اساس آن، عدم ‌قطعیت را فرصتی برای راه‌حل‌های نوآورانه می‌دانند تا از طریق آن بتوانند فرصت‌های جدیدی در بازار به دست بیاورند. بر خلاف استراتژی‌های معمول مدیریت ریسک که هدف آنها به ‌حداقل ‌رساندن پیامدهای منفی است، مزیت عدم ‌قطعیت در این است که روش‌هایی پایدار برای فعالیت کسب‌وکار در یک محیط ناپایدار فراهم می‌آورد.

«فرانک نایت» در کتاب «ریسک، عدم ‌قطعیت و سودآوری» نوشته که وجود عدم ‌قطعیت در کسب‌وکار برای سودآوری ضروری است؛ اگر کسب‌وکارها بتوانند ریسک‌ها را از قبل پیش‌بینی کنند و بر اساس آن استراتژی بچینند، رقبایشان نیز می‌توانند چنین کاری انجام دهند. اما عدم ‌قطعیت به این خاطر سودمند است که این امکان را برای کسب‌وکارها فراهم می‌آورد که در خلال آشفتگی‌ها، فرصت‌ها را شناسایی کرده و از آنها استفاده کنند تا در برابر رقبایشان دست برتر را داشته باشند.

مزیت عدم ‌قطعیت فقط مختص شرکت‌های بزرگ نیست، اگر تیم مدیریتی با کاردانی و خلاقیت به مواجهه با عدم ‌قطعیت بپردازد، تمامی شرکت‌ها با هر ابعادی می‌توانند از این مزیت بهره ببرند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب مرتبط

ترسیم ستاره قطبی

سه گام حیاتی قبل از اجرای استراتژی روابط عمومی

برای اینکه به چیزهای خوب در کسب و کارتان برسید، نیازی نیست که یک شرکت بسیار شیک (شما بخوانید گران‌قیمت) داشته باشید. بهترین استراتژی‌ها درون سازمان اتفاق می‌افتند و آغاز...
بیشتر بخوانید
هیچ کس درباره مشکلات کارآفرینان صحبت نمی‌کند

۶ نکته درباره سختی‌های مدیرعامل بودن

راشل گرینبرگ مشاور سرمایه‌گذاری در بانک سرمایه‌گذاری وال استریت   یک ‌بار وقتی در کوچه‌ای یکی از شرکای تجاری‌ام داشت به من نزدیک می‌شد، خم شده و پشت شمشادها پنهان...
بیشتر بخوانید
مدیریت کارکنان در سال 2023

۹ الگویی که شیوه کارها را تعیین خواهد کرد

در سال ۲۰۲۲، رهبران کسب‌وکارها با محیطی مواجه شدند که روز‌به‌روز غیر قابل ‌پیش‌بینی‌تر بود؛ سیاست‌های بازگشت به محیط کار از سر گرفته می‌شد، کارمندان بیشتری ترک کار می‌کردند و...
بیشتر بخوانید
انتخاب سخت راهبر هیات‌مدیره

۸ سوال مهم برای انتخاب رئیس هیات‌مدیره

امروزه هیات‌مدیره شرکت‌ها تحت بررسی‌های دقیق و موشکافانه‌ای قرار می‌گیرند. آنها باید در یک محیط سیاسی-اجتماعی بسیار حساس، پاسخگوی سهام‌داران فعال، کارمندان دغدغه‌مند، اعضای جامعه و دیگران باشند. همچنین باید...
بیشتر بخوانید
×
واتساپ
تلگرام
ارتباط با کارشناسان