اکثر مدیران در طرح پرسش خوب هستند، اما در تعیین اینکه چه پاسخی میتواند راهحلی عملی برای این سوالات باشد، آنقدر خوب عمل نمیکنند. این دسته از مدیران اغلب طرحهای آزمایشی را اجرا و از نتایج هم استفاده میکنند، اما به ندرت این نتایج باعث ایجاد گفتگوی مداوم و تغییرات سازمانی میشود.
آزمون و خطا زمینه نوآوری را فراهم میکند اما میتواند منابع زمانی را نیز بیشتر از بودجه مصرف کند. برای تبدیل کردن آزمون و خطا به یک فعالیت سازنده در سازمان، باید شرایط مشخصی را در سازمان خود فراهم کنید. آنچه از آزمایشها یاد میگیرید، نحوه به کارگیری این آموختهها، فرصتهای ایجاد شده به دنبال آموختهها، و مهمتر از همه اینها، گفتگوهایی که با اعضای تیم درباره یافتههایتان دارید، باید فرهنگ سازمانی شما را غنیتر کند و تاثیر مثبتی روی آن بگذارد.
در این مطلب با ما همراه باشید تا با بررسی عملکرد برخی از بزرگترین شرکتهای جهان در ایجاد و اجرای فرهنگ آزمون و خطا، درسهایی در مورد چگونگی ایجاد این فرهنگ در سازمان خود یاد بگیریم.
۱- شکست در آزمون و خطا بیمعناست
یکی از بدترین راهها برای از بین بردن روحیه و شوق کارکنان برای آزمون و خطا، سرزنش آنها برای اشتباه بودن فرضیهشان است. سرزنش نه تنها به معنای بیان جملات تحقیرکننده است؛ بلکه خشم منفعلانه (مانند عدم تایید آزمایشهای جدید یا ایدههای رشد آنها و اشاره به کارهای دیگری که میتوانست در طول این مدت انجام شود) نیز سرزنش محسوب میشود. اشاره کردن به اینکه آنها چقدر از بودجهبندی زمانی را بدون رسیدن به نتیجه تلف کردهاند، حتی اگر با لحن ملایمی گفته شود، میتواند انگیزه و روحیه آزمایشگری را در آنها خاموش کند.
اساس ایجاد یک فرهنگ آزمون و خطای موفق، داشتن این ذهنیت است که همه افراد هر روز در سازمان شما درسی میآموزند. اشتباه کردن یا اجرای آزمایشی که منجر به نتیجه موفقیتآمیز نمیشود، یکی از راههای اصلی یادگیری است و باعث میشود افراد به پاسخهای درست نزدیکتر شوند.
در آزمون و خطا شکست معنا ندارد؛ بلکه زمانی شکست خواهید خورد که ماندن در سمت امن را ترجیح دهید و هیچ تلاشی برای رشد نکنید. ماندن در منطقه امن برای یک کسبوکار بسیار خطرناک است، زیرا در این نقطه رشدی وجود ندارد.
۲- یک فرآیند قوی برای آزمون و خطا ایجاد کنید
پیدا کردن بهترین قالب برای آزمون و خطا که با فرهنگ سازمان شما مطابق باشد، سختترین بخش ماجراست. شما به یک قالب استاندارد برای آزمایشهای خود نیاز دارید و توجه داشته باشید که این قالب باید به راحتی برای همه قابل درک باشد. به عنوان مثال، قوانینی مانند «یک آزمایش در هر بار تلاش»، «داشتن یک چارچوب زمانی دقیق برای آزمایشها» و «استفاده از مجموعه ابزارهای مشخص و یکسان در هر بار آزمایش» میتواند فرآیندهای آزمایشی شما را ثابت نگه دارد و علیرغم کنترل پارامترهای آزمایش، به افراد استقلال و اعتمادبهنفس بدهد تا فرهنگ آزمون و خطا را بپذیرند.
همچنین باید پایگاهی برای ثبت نتایج و جزئیات هر آزمایش فراهم کنید و آن را در دسترس همه قرار دهید. این کار کمک میکند افراد از آزمایشهایی که در گذشته انجام شده درس بگیرند و از انجام اشتباهات تکراری بپرهیزند.
۳- فرهنگ آزمون و خطا را بخشی از برنامه آموزشی خود قرار دهید
وقتی صحبت از ایجاد یک فرهنگ قوی سازمانی میشود، استارتاپها عملکرد بسیار خوبی دارند و نمونههای موفق زیادی را بین استارتاپها میبینیم. باید توجه داشته باشید که در زمان رشد و توسعه سریع استارتاپ، فرهنگ سازمانی شما بیشتر از سایر بخشها در معرض خطر است، زیرا نمیتوانید با همه کارکنان جدید که به شرکت میپیوندند، یک به یک بنشینید و درباره فرهنگ سازمانی صحبت کنید.
اطمینان از اینکه فرهنگ آزمون و خطا و قواعد آن بخشی از فرآیند آموزشی کارکنان جدید باشد، کمک زیادی به ایجاد و حفظ این فرهنگ میکند. استارتاپهای موفق معمولا کارمندان با تجربهتر خود را با تازهواردان همراه میکنند، بنابراین افراد میتوانند از یکدیگر یاد بگیرند و این فرهنگ را نه فقط در کلام، بلکه در عمل هم ببینند. برای شرکتهای کوچکتر، این کار عملا یک رویکرد عالی برای ایجاد فرهنگ تیمی بدون تلاش اضافه نیز محسوب میشود.
۴- تعادل را در انجام آزمایشات حفظ کنید
آزمایش کردن میتواند اعتیادآور باشد و برخی از کارمندان ماجراجو و کنجکاو، مستعد این هستند که خود را در مجموعهای از دادهها، تجزیه و تحلیل و جستجوی حفرههای بالقوه گم کنند. گرچه با انجام آزمایشات متعدد، بهتر میتوانید نقاط ضعف محصول خود را کشف کنید و آن را بهبود دهید؛ اما افراط در آن نیز ممکن است شما را از هدف اصلیتان دور کند. گاهی آزمایشهای بیشازحد میتواند خطرناکتر از آزمایش نکردن باشد. استارتاپها منابع و نیروی انسانی محدودی دارند و آزمایشها باید همیشه بر روی دستیابی به نتایج کسبوکار گستردهتر متمرکز شوند، بنابراین آزمایش و تست کردن همیشه باید در حد توان شما باشد. به اعضای تیم خود آزادی بدهید و مشوق آنها باشید، اما مرزهای روشنی را در مورد حدود و شرایط آزمایش ترسیم کنید.
۵- گامهای کوچک بردارید و در هر بار آزمایش، یک چیز را تست کنید
یک قانون طلایی وجود دارد که برای همه آزمایشها صدق میکند: با یک مشکل جهانی و بزرگ شروع و سپس آن را به آزمایشهای کوچک و قابل اندازهگیری تقسیم کنید. هر آزمایش باید دارای یک فرضیه واضح، یک متغیر که شما در حال اندازه گیری آن هستید و یک استراتژی واضح برای تفسیر نتایج باشد. اگر قوانین آزمایش برای همه کارمندان روشن نباشد، اجرای فرهنگ آزمون و خطا فایدهای ندارد. شما باید در آموزش تیم خود سرمایهگذاری کنید و یادشان بدهید که چگونه آزمایشها را به طور دقیق و سازنده انجام دهند. به دنبال پیشرفت باشید، نه کمال و روی فرآیندهایی سرمایه گذاری کنید که به کارمندان اجازه میدهد ایدههای به ظاهر کوچک خود را آزمایش کنند.
کلام آخر
همانطور که همهگیری نشان داد، بازارها سریعتر از همیشه در حال حرکت هستند و این وظیفه شماست که خود را با آنها تطبیق دهید. صحبت در مورد «دادههای بزرگ» و «تحول دیجیتال» باعث شده بسیاری از مدیران در مورد نحوه ذخیره دادهها وسواس بهخرج دهند اما بهترین شرکتها به این فکر میکنند که چگونه میتوانند از دادههای خود در آزمایش ایدههای جدید استفاده کنند. به آزمایش در سازمان خود به عنوان بخشی از یک گفتگوی مداوم فکر کنید؛ یک تصویر بزرگ، نه یک عکس سلفی یا عکس فوری در جهانی که همواره در حال تغییر است.