مروری بر چالش‌ها و فرصت‌های رهبری زنان

۵/۵ - (۱ امتیاز)

به نظر می‌رسد با افزایش تعداد سازمان‌هایی که مدیران زن آنها را اداره می‌کنند، گرایش عمومی نسبت به انتصاب زنان در پست‌های مدیریتی در حال افزایش است. در حقیقت، تعداد زنانی که کسب‌وکارهای فورچون ۵۰۰ (فهرستی از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی از نظر درآمدزایی که هرساله در نشریه فورچون منتشر می‌شود) را اداره می‌کنند، بیش از هر مقطع دیگری در تاریخ  فورچون ۵۰۰ بوده است.

با این حال، وقتی همه جوانب را در نظر می‌گیریم، می‌بینیم که مدیریت زنان هنوز هم در تعداد کمی از کل شرکت‌های پیشرو محقق شده‌است. همچنین، با توجه به ماجراهای خبرسازی که شکاف دستمزد جنسیتی بی‌بی‌سی را فاش کرده‌اند یا خانم‌های کارآفرینی که برای بالا بردن اعتبارشان به دروغ اعلام کرده‌اند یک شریک مرد دارند، پرواضح است که نابرابری زنان هنوز هم یک مشکل بزرگ در دنیای کسب‌وکار است.

در ادامه این مقاله می‌توانید توصیه‌های تعدادی از مدیران زن را ببینید و از تجربیات شخصی‌شان در مبارزه با کلیشه‌های جنسیتی و حمایت از آرمان زنان در محیط کار بیاموزید.

 

مزایای حضور زنان در دنیای کسب‌وکار

۱. نیروی کار متنوع، نیروی کار نوآور است

تجربه نشان می‌دهد که تنوع –از تنوع جنسیتی گرفته تا تنوع فرهنگی، سنی و نژادی– باعث پرورش خلاقیت و نوآوری می‌شود. از شرکت پرایس‌واترهاوس‌کوپرز گرفته تا دیزنی و اورئال، همه سازمان‌ها در تمام اصناف به‌دنبال این هستند که ایجاد محیط کاری متنوع و فراگیر را در اولویت خود قرار داده و از آن بهره ببرند.

مسلما زنان و مردان تجربیات و پیشینه‌های مختلفی دارند که به رویکرد آنها نسبت به کسب‌وکار شکل می‌دهد. به چالش‌ کشیدن و همکاری‌ با کسانی که متفاوت از ما فکر می‌کنند، می‌تواند موجب خلاقیت و ترویج ایده‌های نوآورانه‌ای باشد که باعث پیشرفت شرکت‌ها می‌شود.

 

۲. زنان در مهارت‌های ارتباطی که لازمه رهبری کسب‌وکار است، سرآمد هستند

با توجه به اینکه مهارت فنی و دانش، مسائلی بنیادین و تعیین‌کننده موفقیت یک حرفه هستند، مدیران عامل‌ به‌طور مداوم از مهارت‌های ارتباطی به‌عنوان مطلوب‌ترین ویژگی‌های حرفه‌ای نام می‌برند. اگرچه سنجش خصوصیاتی چون مهارت‌های ارتباطی موثر، همدلی و خودآگاهی مشکل است، اما این خصوصیات بسیار ارزشمند هستند و می‌توانند تفاوتی واقعی در میزان درآمدزایی ایجاد کنند. پژوهش‌های اخیر نشان داده که رابطه‌ای میان قدرت شخصیت و عملکرد تجاری وجود دارد و مدیران عاملی که رتبه بالایی در ویژگی‌هایی چون شفقت و صداقت دارند نیز از بازدهی ۹.۳۵ درصدی دارایی در یک دوره دوساله برخوردار شده‌اند.

شاید مهارت‌های ارتباطی و هوش هیجانی مزیت رقابتی مهمی برای زنان در کسب‌وکار باشند. پژوهشی که شرکت مشاوره بین‌المللی Hay Group در سال ۲۰۱۶ انجام داده، نشان می‌دهد که در ۱۱ مورد از ۱۲ قابلیت کلیدی هوش هیجانی، زنان بهتر از مردان عمل می‌کنند. این قابلیت‌ها شامل خودآگاهی عاطفی، همدلی، مدیریت تعارض، سازگاری و کار گروهی بود که همگی مهارت‌های ضروری برای رهبری موثر در محیط کار هستند.

 

۳. زنان نماینده قدرت اقتصادی عظیمی هستند و بینش مصرف‌کننده مهمی را ارائه می‌دهند

برآورد شده که زنان به‌طور سالانه بیش از ۲۰ تریلیون دلار در هزینه‌های مصرف‌کنندگان سهم دارند که از مجموع بازار هند و چین، بازار بزرگ‌تری است. همچنین زنان عامل ۸۵ درصد از خریدها هستند.

با وجود این موضوع، تنها ۱۱ درصد از مدیران خلاق در صنعت تبلیغات زن هستند که البته در سال ۲۰۰۸ این میزان فقط سه درصد بود. جای تعجب نیست که پژوهش فراگیر گروه مشاوره بوستون در مورد «اقتصاد زنانه» این نتیجه را داشت که بازارهای تجاری، زنان را دست‌کم گرفته و آنان را نالایق می‌دانند. با در نظر گرفتن مصرف‌کنندگان زن، مشهود است که زنان برای درک فرصت‌ها و ارائه بینش‌های ارزشمند مصرف‌کنندگان، بهترین گزینه هستند.

درک بینش‌هایی که مردان و زنان ارائه می‌دهند، می‌تواند محصولات و خدمات را قابل ‌عرضه‌تر و کسب‌وکارها را سودبخش‌تر کند. در حقیقت، نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد کسب‌وکارهایی که کارمندانی از جنسیت‌های مختلف در آن حضور دارند، ۱۵درصد بیشتر احتمال دارد که عملکرد مالی بهتری نسبت به میانگین صنف خودشان داشته باشند.

 

چالش‌هایی که زنان در کسب‌وکار با آن روبه‌رو هستند

۱. هنوز هم زنان در حوزه‌های مهم حضور کمتری دارند

با اینکه در بعضی از اصناف تعداد زنان، در حال افزایش است، اما هنوز هم در بخش‌هایی مانند مالی، مهندسی و فناوری مردان حضور پررنگ‌تری دارند.

شاید کمبود حضور زنان در این رشته‌ها به‌دلیل باور عموم به این کلیشه باشد که علاقه به علوم سخت، مسئله‌ای زنانه نیست، اما از آنجا که حرفه‌های علمی، فناورانه، مهندسی و ریاضیات رشد بسیار سریع و دستمزد بالایی دارند، مهم است که زنان به اندازه‌ای توانمند شوند که مهارت‌های لازم را کسب و از فرصت‌های شغلی در این رشته‌ها استقبال کنند.

 

۲. سوگیری جنسیتی در محیط کار

با اینکه بسیاری از مدیران اجرایی بر این باورند که باید بهترین کاندیدا (صرف‌نظر از جنسیت) برای یک موقعیت شغلی استخدام شود، اما بسیاری از زنان می‌گویند زمانی که اسمی مردانه یا خنثی (نامی که مشخص نیست زنانه است یا مردانه، یا نامی که برای هر دو جنسیت استفاده می‌شود) در رزومه خود نوشته‌اند، موفق‌تر بوده‌اند (یعنی بیشتر برای مصاحبه دعوت شده‌اند) و این نشان می‌دهد که تعصب جنسیتی هنوز وجود دارد.

اغلب زنانی که شغل‌های مدیریتی دارند یا می‌خواهند داشته باشند، احساس می‌کنند تحت موشکافی خاصی قرار می‌گیرند. با اینکه مردان را به بلندپروازی و جسارت تشویق می‌کنند، به دختران از سنین پایین یاد می‌دهند که «رئیس‌بازی درنیاورند». سوگیری جنسیتی به این معناست که در محیط کار رفتارها و ویژگی‌های یکسان (ابتکار، اشتیاق و مسئولیت‌پذیری) می‌تواند در مردان و زنان به‌صورت متفاوتی تفسیر شود.

 

۳. هنگام انجام مذاکره در خصوص میزان دستمزد، زنان آنچنان موفق نیستند

اغلب از عدم تمایل زنان به درخواست دستمزد، به‌عنوان فاکتوری یاد می‌شود که عامل شکاف جنسیتی در دستمزد است. در نظرسنجی سایت Glassdoor (سایت کاریابی) مشخص شد که ۶۸ درصد از زنان همان دستمزدی را که به آنها پیشنهاد می‌شود، قبول می‌کنند، اما تقریبا نیمی از مردانی که در نظرسنجی شرکت کردند، گفتند که پیش از استخدام در مورد دستمزدشان چانه می‌زنند. همچنین مشخص شد که وقتی زنان سعی می‌کنند در مورد حداقل دستمزدشان به مذاکره بپردازند، نتیجه عموما چندان مطلوب نیست.

پژوهشی که در سال ۲۰۱۶ در دانشگاه وارویک و دانشگاه ویسکانسین انجام شد، این مفهوم را به چالش می‌کشد که «زنان نباید تقاضای افزایش دستمزد داشته باشند». بر اساس نتایج این پژوهش، احتمال تقاضای افزایش دستمزد از طرف زنان به اندازه مردان است، اما احتمال پذیرش درخواست آنها ۲۵ درصد کمتر است.

این یک واقعیت پذیرفته‌شده است که زمانی که مردان شغل‌های مدیریتی دارند و در مورد دستمزدشان به مذاکره می‌پردازند، خودباوری بیشتری دارند. حتی موفق‌ترین زنان هم از «سندروم ایمپاستر» رنج می‌برند؛ یعنی احساس می‌کنند ناکافی هستند و ارزش خود را دست‌کم می‌گیرند. زنانی که به ارزش خود باور دارند و تقاضای دستمزدی می‌کنند که ارزش واقعی‌شان را نشان می‌دهد، گام مهمی در از بین ‌بردن این شکاف دستمزد برمی‌دارند؛ البته شفافیت دستمزد نیز می‌تواند به متعادل‌کردن این تفاوت کمک کند.

 

فرصت‌های کسب‌وکار برای زنان

۱. برابری و فراگیری جنسیتی به سیاست تبدیل می‌شوند

 برابری جنسیتی برای بسیاری از سازمان‌های آینده‌نگر به یک مسئله سیاستی تبدیل شده است؛ چه حضور برابر زنان در هیئت‌مدیره باشد،چه استخدام کارمندان متنوع (از لحاظ جنسیتی).

از بین‌ بردن و پرهیز از تعصب از طریق سیاست استخدامی می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا از مزایای تعادل و برابری بهره‌مند شوند. اگر به جای مصلحت‌‌اندیشی سیاسی؛ تنوع، فراگیری و برابری جنسیتی، به سیاست تبدیل و در استراتژی کسب‌وکاری گنجانده شوند، کسب‌وکارها موفق خواهند شد.

متعهد شدن به مواردی مانند حضور برابر جنسیت‌ها، فرهنگ فراگیر سازمانی و تعادل میان کار و زندگی شخصی (مانند مرخصی زایمان برای مادران و پدران) نیز به سازمان‌ها کمک می‌کند که استعدادهای برتر را جذب کنند.

 

۳. کارآفرینی مسیری برای رهبری

برای تعداد بسیاری زیادی از زنان، سریع‌ترین مسیر برای رسیدن به موقعیت مدیران ارشد این است که کسب‌وکار خودشان را راه‌اندازی کنند. در ایالات متحده آمریکا طی ۲۰ سال گذشته، تعداد کسب‌وکارهایی که مالک آنها زنان هستند، ۷۴ درصد افزایش پیدا کرده است. فرهنگ استارتاپی امروز زنان را توانمند می‌سازد تا رئیس خودشان باشند، خودشان دستمزد خودشان را بدهند، شیوه کار کردن خود را تعیین کرده و میان زندگی حرفه‌ای و شخصی‌شان تعادل برقرار کنند. کارآفرینی مسیری را پیش پای زنان می‌گذارد تا شکاف جنسیتی در دستمزد را پر کنند و به شیوه خودشان در جایگاه مدیران ارشد قرار بگیرند.

اداره یک کسب‌وکار همچنین این فرصت را به زنان می‌دهد تا زنان بلندپرواز دیگری را که ذهنیتی شبیه به خودشان دارند، استخدام کنند و نسلی جدید از زنان را برای مدیریت و رهبری پرورش دهند.

 

۳. افزایش اعتبار با کسب مدرک در رشته‌های کسب‌وکاری

بسیاری از زنان برای اینکه در بازار رقابتی کار به چشم بیایند، دانش و تخصص لازم را در دوره‌های آموزشی به دست می‌آورند. تعداد زنانی که در رشته‌های کسب‌وکاری ثبت‌نام می‌کنند، همواره در حال افزایش است. دوره‌‌های تحصیلی و مدارس بازرگانی چه در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری و چه در دوره‌های MBA و DBA بستر ارزشمندی برای زنان هستند تا بتوانند تخصص لازم را کسب کنند، به تمرین مهارت‌های رهبری بپردازند و اعتمادبه‌نفس لازم برای قدم‌گذاشتن به هیئت‌مدیره را به دست بیاورند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

مطالب مرتبط

ترسیم ستاره قطبی

سه گام حیاتی قبل از اجرای استراتژی روابط عمومی

برای اینکه به چیزهای خوب در کسب و کارتان برسید، نیازی نیست که یک شرکت بسیار شیک (شما بخوانید گران‌قیمت) داشته باشید. بهترین استراتژی‌ها درون سازمان اتفاق می‌افتند و آغاز...
بیشتر بخوانید
هیچ کس درباره مشکلات کارآفرینان صحبت نمی‌کند

۶ نکته درباره سختی‌های مدیرعامل بودن

راشل گرینبرگ مشاور سرمایه‌گذاری در بانک سرمایه‌گذاری وال استریت   یک ‌بار وقتی در کوچه‌ای یکی از شرکای تجاری‌ام داشت به من نزدیک می‌شد، خم شده و پشت شمشادها پنهان...
بیشتر بخوانید
مدیریت کارکنان در سال 2023

۹ الگویی که شیوه کارها را تعیین خواهد کرد

در سال ۲۰۲۲، رهبران کسب‌وکارها با محیطی مواجه شدند که روز‌به‌روز غیر قابل ‌پیش‌بینی‌تر بود؛ سیاست‌های بازگشت به محیط کار از سر گرفته می‌شد، کارمندان بیشتری ترک کار می‌کردند و...
بیشتر بخوانید
انتخاب سخت راهبر هیات‌مدیره

۸ سوال مهم برای انتخاب رئیس هیات‌مدیره

امروزه هیات‌مدیره شرکت‌ها تحت بررسی‌های دقیق و موشکافانه‌ای قرار می‌گیرند. آنها باید در یک محیط سیاسی-اجتماعی بسیار حساس، پاسخگوی سهام‌داران فعال، کارمندان دغدغه‌مند، اعضای جامعه و دیگران باشند. همچنین باید...
بیشتر بخوانید
×
واتساپ
تلگرام
ارتباط با کارشناسان